تهدید زدایی یا تنش زدایی؟
دکتر علی غلامی
خرداد 92
ریشه قطعنامه هایی که پس از روی کار آمدن دولت نهم و سیاست مقاومت به تصویب میرسد، تنها و تنها اصرار ایران بر تحقق حق هستهای خویش بر اساس معاهده NPTاست، اما عقب نشینیهای مکرر دولت قبل باعث شده که دشمن حاضر به شناسایی این حق نشود و دائما همان رویکرد و عملکرد سابق را مطالبه نماید و در واقع مقصر اصلی در این میان، افرادی هستند که با عقب نشینی خود زمینه طلبکاری طرف مقابل را فراهم کردند.... یکی از مباحث مهم در باب مذاکرات هستهای و نتایج آن که این روزها نقل محافل مختلف است، تأثیرات این دو رویکرد در تعامل با طرفهای مذاکره است که کدام یک از آنها توانسته است آثار مفیدتری در راستای منافع ملی ایجاد نماید. البته تفصیل روند مذاکرات هستهای و کنش و واکنشهای طرفین از حوصله این نوشتار خارج است و سعی میشود به صورت تیتروار به مباحث اشاره شود.
قطعنامههای شورای حکام در دوران حاکمیت دولت اصلاحات که سیاست سازش تحت عنوان تنشزدایی تعقیب میشد، به شرح ذیل است:
- 82/6/21- 18 روز پس از اعلام آمادگی ایران برای مذاکره درباره پروتکل الحاقی با پیشنهاد آلمان، انگلیس و فرانسه
- 82/9/5- 36روز پس از نشست سعدآباد و 5 روز پس از تصویب امضای پروتکل الحاقی از سوی ایران با پیشنهاد آلمان، انگلیس و فرانسه
- 82/12/25- 19 روز پس از امضای موافقتنامه بروکسل(تعلیق همه ی فعالیت ها...) با پیشنهاد آلمان، انگلیس و فرانسه
- 83/3/29- 28 روز پس از ارائه اظهارنامه 1033 صفحه ای به آژانس، با پیشنهاد آلمان، انگلیس و فرانسه
- 83/6/28– 60 روز بعد از قطعنامه چهارم و 88 روز پس از تحویل اظهار نامه به آژانس، با پیشنهاد آلمان، انگلیس و فرانسه
- 83/9/9– 14 روز بعد از توافقنامه پاریس و 7 روز پس از تعلیق UCFاصفهان، با پیشنهاد آلمان، انگلیس و فرانسه
- 83/12/22- در این قطعنامه شورای حکام ادعا میکند که مجلس ایران باید پروتکل صادر شده را به تصویب برساند و قطعنامه ها نوعی ضمانت قانونی در داخل ایران داشته باشد. این قطعنامه نیز با پیشنهاد آلمان، انگلیس و فرانسه به شورای حکام رفته و علیه ما به تصویب رسید. پس از جایگزینی دولت نهم و تغییر سیاست خارجی از سازش به مقاومت، روند صدور قطعنامههای شورای حکام و پس از آن قطعنامههای شورای امنیت ادامه یافت اما این بار عکسالعمل متقابل جمهوری اسلامی ایران موازنه را بر هم زد. روند تصویب این قطعنامهها به شرح ذیل است:
- پس از فعالیت مجدد UCFاصفهان در 17/5/84. واکنش مجلس هفتم: ایران هیچ گونه تعهدی نسبت به اجرای پروتکل الحاقی ندارد.
- 84/11/16- در این قطعنامه بر خلاف روند سابق سه رای منفی وجود دارد و بدون توجه به صدور این قطعنامه، فعالیت غنی سازی در سایت نطنز آغاز میشود.
- 85/5/11- قطعنامه 1696: طی این قطعنامه فعالیت های هستهای باید تا 9 شهریور تعلیق شود.
- 85/10/2- قطعنامه 1737: استناد به بند 41 فصل 7 منشور ملل متحد (محدودیت همکاری نظامی و ...)
- 86/1/4- قطعنامه 1747: ممنوعیت هر نوع همکاری نظامی+ تحریم 28 شخصیت حقیقی و حقوقی و...
- 86/12/13- قطعنامه 1803: شورای امنیت در این قطعنامه درخواست توقف غنی سازی از سوی ایران را تکرار کرده اما تهران با تاکید بر اینکه هیچ بحثی درباره غنی سازی وجود ندارد، با استناد به گزارش اخیر البرادعی، درخواست تعلیق را بدون وجود هرگونه ابهام درباره فعالیت های هسته ای، درخواستی صرفا سیاسی و غیرقابل اجرا میداند.
- 88/7/7- قطعنامه 1835: بیشتر در حد یک بیانیه ضعیف است که ناتوانی غرب در تشدید تحریم ایران را نشان می دهد. این قطعنامه فاقد هر گونه الزام و تحریم جدیدی است.
- 89/3/15- قطعنامه1929: مفاد این قطعنامه برخی ممنوعیتها و تحریمهای نظامی، کشتیرانی و هستهای و تحریم برخی شرکتهای ایرانی است. این تجری حاصل نرمش هسته ای ایران در مذاکره با ترکیه و برزیل بوده است. در نگاه اول ممکن است این گونه به نظر آید که ریشه مشکلات خصوصا در حوزه اقتصادی همین تغییر روند مذاکرات و تبدیل سازش به مقاومت است، ولی با توجه به نکات ذیل به نظر میرسد، باید موضوع را از منظری متفاوت نگریست.
- در دوره قبل و در طول دوره یک سال و نیمه آن (از 82/6/21 تا 83/12/22) در حالی که به بهانه سیاست تنش زدایی، تمام فعالیت های هسته ای به حالت تعلیق در میآید، هفت قطعنامه در شورای حکام، علیه ایران تصویب میشود که اولاً: همگی آنها به پیشنهاد همان سه کشوری است که در حال مذاکره با آنها هستیم، ثانیاً: همه آنها پس از عقب نشینی های متعدد گروه مذاکره کننده است و به عبارتی بعد از هر عقب نشینی، یک قطعنامه جدید تصویب میشود.
- ریشه قطعنامه هایی که پس از روی کار آمدن دولت نهم و سیاست مقاومت به تصویب میرسد، تنها و تنها اصرار ایران بر تحقق حق هستهای خویش بر اساس معاهده NPTاست، اما عقب نشینیهای مکرر دولت قبل باعث شده که دشمن حاضر به شناسایی این حق نشود و دائما همان رویکرد و عملکرد سابق را مطالبه نماید و در واقع مقصر اصلی در این میان، افرادی هستند که با عقب نشینی خود زمینه طلبکاری طرف مقابل را فراهم کردند.
- در دوره جدید، همان طور که در سطور قبل بیان شد، پس از تصویب هر قطعنامه در شورای حکام یا شورای امنیت، بلافاصله جمهوری اسلامی ایران اقدام به نشان دادن عکس العمل مناسب نمود تا دشمن را به این نقطه برساند که سیاست فشار بر ایران موثر نیست و باید در سیاست خویش در مقابله با ایران تجدید نظر نماید که این هدف نیز محقق شد و در سطور بعد به آن اشاره میشود.
- پس از انتصاب دکتر جلیلی به دبیری شورای عالی امنیت ملی در مهر ماه 1386 تنها یک قطعنامه در شورای امنیت در تاریخ 13/12/86 به شماره 1803 تصویب شد و پس از آن فضای مذاکرات به صورتی مدیریت شد که خاویر سولانا مسئول تیم مذاکره کننده طرف مقابل در بهار 1387 به ایران آمد و عقب نشینی خویش را با پیشنهاد جایگزینی "فریز" به جای "تعلیق" ارائه نمود ولی متاسفانه وقوع فتنه 88 و امیدوارسازی دشمن مایوس که در فرمایشات امام خامنه ای نیز انعکاس یافت، باعث شد پس از اظهار نظر هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا، مبنی بر دریافت پیام های مثبت از خیابان های تهران و جمله معروف برژینسکی مبنی بر ضرورت شروع بازی طولانی علیه ایران، این بار پرونده هسته ای به خاطر بی قانونی گروهی فتنه گر به شورای امنیت برود و دشمن تلاش کند با استفاده از این موضوع، مخالفان را تقویت نماید.
- نکته دیگر این است که آخرین قطعنامه ( 1929) شورای امنیت مصوب 15/3/1389 است و از آن زمان تا کنون(حدود 3 سال) قطعنامه دیگری علیه ایران صادر نشده و این در حالی است که کلیه فعالیت های هسته ای در این بازه با سرعت ادامه یافته است. اکنون سوال این است که اگر دلیل مشکلات اقتصادی و ...، قطعنامههای شورای امنیت است، چرا این مشکلات در همان سال های 83 تا 89 به این شدت بروز نکرد؟ چرا در حالی که طرح هدفمندی یارانه ها، در سال 1389 اجرا شد و تحریم ها هم برقرار بود، مشکلات اقتصادی به شدت امروز خود نمایی نکرد؟ پاسخ این است که تحریم ها اگر چه باعث بروز مشکلاتی در کشور و در مباحث اقتصادی میشود، اما عامل مهم بروز نابسامانی های اقتصادی در دو سال اخیر، بی تدبیری و سوء مدیریت دولت و انحراف آن از مسائل اصلی و مشکلات مردم به سمت مسائل حاشیه ای است وگرنه اگر قرار بود مشکلات اقتصادی اثر مستقیم تحریم ها باشد، قطعا در سال 1389 و در اجرای مرحله اول طرح هدفمندی بسیار شدیدتر از امروز خودنمایی می نمود.
- محور پایانی این بحث، اشاره مختصری است به برخی فرمایشات امام خامنه ای در مورد مذاکرات هسته ای در زمان دولت اصلاحات، که با توجه به ادعای مذاکره کنندگان سابق که همه عملکرد خود را مورد تایید رهبری میدانند، اشاره به آن خالی از لطف نمیباشد. "... در مسئلهى هستهاى، آمريكائىها تا همين چند ماه پيش اصرار، اصرار كه بايد ايران بكلى همهى فعاليتهاى هستهاىاش را كنار بگذارد؛ يعنى مثل آن كارى كه با ليبى كردند؛ تهاش را جارو كند، تقديم كند به آنها؛ بكلى اعلام انصراف كند. اخيراً - چند هفتهى قبل از اين - وضع به جائى رسيده است كه گفتند ايران در همين حدى كه هست، توقف كند. ببينيد فاصلهى اينها خيلى زياد است. يك روزى بود كه اينها حاضر نبودند پنج عدد سانتريفيوژ را تحمل كنند. مسئولين گفتگو و مذاكرهى با اروپا حاضر شده بودند بيست تا سانتريفيوژ را نگه دارند، آنها گفته بودند نميشود؛ گفته بودند پس لااقل پنج تا، گفته بودند نميشود. اگر ميگفتند يكى، باز هم ميگفتند نميشود! امروز سه هزار تا سانتريفيوژ دارد كار ميكند، مبالغ زيادى هم آمادهى كار گذاشتن است. ميگويند در همين حد متوقف شويد. اين هم يكى از ناكامىهاى آمريكاست. ... ببينيد، اين همان ايجاد يأس است؛ اين همان چيزى است كه شما بايد مراقبش باشيد. اين يكى از آن رخنههاست كه اعتماد به نفس ملى را ضربه ميزند؛ همچنان كه در چند سال قبل متأسفانه اين كار شد. يعنى همين مسئلهى انرژى هستهاى را كه بايد پشتوانهى مستحكم اعتماد به نفس ما ملت ايران ميشد، خواستند وسيلهاى بكنند براى اينكه اعتماد به نفس را از ما بگيرند. هى فشار آوردند كه بايد اين را تعطيل كنيد، بايد آن را تعطيل كنيد، بايد آن را تعطيل كنيد. رسيدند به كارخانهى يو.سى.اف اصفهان، گفتند: اين را هم بايد تعطيل كنيد. آن مقدمات اوّلى است. بنده آن وقت به مسئولين گفتم كه اگر اين حرف را گوش كرديد، فردا خواهند گفت بايد معادن اورانيوم را هم كه توى اين كشور هست، كلاً يكجا جمع كنيد بدهيد به ما، تا خاطرجمع شويم كه شما نميخواهيد بمب اتم بسازيد! ... اين فرايند عقبنشينى البته براى ما يك فايدهاى داشت - بىفايده نبود اين عقبنشينىها - فايدهاش اين بود كه هم خودمان وعدهها و حرفهاى رقباى اروپائى و غربى را تجربه كرديم، هم افكار عمومى دنيا تجربه كرد. امروز هر كس به ما ميگويد آقا تعليق موقت بكنيد، ما ميگوئيم تعليق موقت را كه يك بار كرديم؛ دو سال! دو سال تعليق موقت كرديم. فايدهاش چه شد؟ اول گفتند موقت تعليق كنيد، گفتند تعليق داوطلبانه بكنيد؛ ما هم به خيال موقت و به خيال داوطلبانه، تعليق كرديم. بعد هر وقت اسم از برداشتن تعليق آمد، يك قرشمال بازىاى در سطح دنيا درست كردند - در سطح مطبوعات و رسانهها و محافل سياسى - واى، داد، داد، ايران ميخواهد تعليق را بشكند! تعليق شد يك امر مقدس كه ايران اصلاً حق ندارد نزديكش برود! ما اين را تجربه كردهايم؛ ديگر، تجربهى جديدى نيست. آخرش هم گفتند: اين تعليق موقت كافى نيست؛ اصلاً بايد بكلى بساط اتمى را جمع كنيد. همين اروپائىها كه ميگفتند شش ماه تعليق كنيد، وقتى اين كار را كرديم، گفتند بايستى جمع كنيد! اين فرايند عقبنشينى، اين فايده را براى ما داشت؛ هم براى خود ما تجربه شد، هم براى افكار عمومى دنيا تجربه شد. ليكن عقبنشينى بود ديگر؛ عقبنشينى كردند. ... من همان وقت هم در جلسهى مسئولين - كه از تلويزيون پخش شد - گفتم اگر چنانچه بخواهند به اين روند مطالبهى پىدرپى ادامه بدهند، بنده خودم وارد ميدان ميشوم؛ همين كار را هم كردم. بنده گفتم كه بايستى اين روند عقبنشينى متوقف شود و تبديل بشود به روند پيشروى، و اولين قدمش هم بايد در همان دولتى انجام بگيرد كه اين عقبنشينى در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همين كار هم شد. در زمان دولت قبل، اولين قدم به سمت پيشرفت برداشته شد؛ تصميم گرفته شد كه كارخانهى يو.سى.اف اصفهان راهاندازى شود، و راهاندازى هم شد، و دنبالش هم بحمداللَّه اين پيشرفتهاى بعدى است تا امروز. ... ميگويند: چرا جلب دشمنى آمريكا را ميكنيد؟ مثلاً فرض كنيد حالا رئيس جمهور تعبير تندى ميكند، ناگهان آقايانِ به اصطلاح عقلا ميگويند اين تعبير تند بود؛ اين دشمنى آمريكائىها را جلب ميكند. نه آقا! دشمنى آمريكائىها تابع اين الفاظ و تعبيرات نيست. دشمنى، دشمنىِ اصولى است. اين دشمنى در زمانهاى مختلف بوده. از اول انقلاب تا حالا دشمنى بوده - حالا بحث خطر حملهى نظامى را بعد يك جملهاى عرض خواهم كرد - حداقل در طول هجده سال اخير، يعنى از بعد از پايان جنگ تحميلىِ هشت ساله تا امروز، هميشه اين خطر وجود داشته؛ يعنى هميشه ملت ايران تهديد ميشده، كه ممكن است اينها حملهى نظامى بكنند؛ مال امروز نيست. آن چيزى كه ميتواند خطر دشمن را ضعيف كند، نمايش قدرت شماست، نه نمايش ضعف شما. نمايش ضعف شما دشمن را تشجيع ميكند. آن چيزى كه ممكن است جلوى خودسرى و خودكامگى دشمن را بگيرد، اين است كه احساس كند شما قدرتمنديد. اگر احساس كند ضعيفيد، بدون مانع، هر كارى كه بخواهد بكند، ميكند..."
(بیانات در جمع دانشجویان استان یزد در 13/10/1386)
دریافت فایل مقاله